شایان بهترین هدیه خدا

یادداشتهای روزانه مامان شایان

شایان بهترین هدیه خدا

یادداشتهای روزانه مامان شایان

شایان نامه ی 22 ماهگی

 وجووجی (یک کلمه ی منحصر بفرد شایانی) = لوبیا  

پرتالا poortala = پرتقال 

 پایی paee = پنیر  

آبیه abayah = آب میوه  

چاچا cha cha = چایی 

جی دوو = گردو 

ایجوری = اینجوری 

اوجا = اونجا 

جوولا = کلاه 

اتاق atagh = اتاق  

جیب = سیب

دمنی damanee = سیب زمینی

سوبا = سفره 

جمنونی jamanooni= فعل جمع کردن 

ویلو ، ویلونی viloo ، viloonee  = ولو کردن 

بلی = بله  

اجل  ajal = عسل 

سی = سه 3  

22 ماهگی 

کیتاب = کتاب 

اوه اوه  oowah oowah = خیلی زیاد 

آبوو Aboo = آبی 

 لا لا = خواب

حولا = حوله

جی می = کشمش ، زرشک 

یب yob = رب 

دد = بیرون 

بی یون = بیرون 

دیت = کیک

مدیریت و مهندسی

امیدوارم از داستانک زیر لذت ببرید من که وقتی خوندم کلی حال کردم ...

.

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:

"ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"

مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ ۸۷o و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ ۳۷o هستید.

مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.

مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"

مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"

مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.

مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"

مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا میخواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.