شایان بهترین هدیه خدا

یادداشتهای روزانه مامان شایان

شایان بهترین هدیه خدا

یادداشتهای روزانه مامان شایان

جیر

دو روزی هست که شایان سرماخوردگی ویروسی گرفته و خیلی سرفه میکنه . 

اینجور وقتها اشتهای چندانی به غذا نداره و کار منو سخت میکنه چون اصلا نمی ذاره بهش شربت بدم ....سعی کردم بریزمش تو ی آب میوش ولی وقتی فهمیده طعم آب میوه تغییر کرده وانگار کاسه ای زیر نیم کاسس دیگه به این راحتی ها آب میوه هم نمی خوره اما خود میوه رو خوب میخوره..همیشه به خوردن میوه بیشتر از غذا علاقه نشون میده که البته خودش خیلی خوبه. 

برای شایان 4 نوع بیشتر میوه نداریم ......ا =انگور....جیب =سیب...مووج=موز ... به بقیه میوه ها هم میگه ایوو  

 دیروز هر وقت میگفتم ...یبا به به... میگفت ....نه....جیر....خلاصه فقط شیر خوب خورد ...  

آش ساده ای که براش درست کرده بودم خودم مجبور شدم بخورم 

مثلا شربتهایی که میخوره قراره خواب آور هم باشه ولی فکر کنم الکیه .... ساعت یازده و نیم اراده کرد نون با ادل(عسل) و البته جیر بخوره وساعت 12شب با زور خوابید.

نه....جم...باجی...

وقتی به مامانم زنگ زدم تا حالشوبپرسم صداش میومد...مامان جونینو...مامانم گفت بیا با مامی جون صحبت کن...نه جونی  ... بیا ...نه جم...(یعنی نمی خوام جمش کن) ....خلاصه نیومد و دوید دنبال بازی یا به قول خودش باجی. 

از اونجایی که من هفته ای سه روز کار می کنم مجبورم تا وقتی که شایان برای رفتن به مهد کودک آماده نشده روی کمک مامانم و مادر شوهرم حساب کنم و الحق والانصاف که اونها هم چیزی کم نذاشتن و حمایتم کردن تا آلان یک هفته در میون سه روز  پیش مامانم و سه روز هم میگذارمش  پیش مادر شوهرم. وقتی  پیش مادر شوهرمه  شبها وقتی شوهرم از سرکار برمیگرده ، میارتش خونه اما چون خونه مامان اینها دوره و ترافیک کشنده، شایان تا حتی سه شب و سه روز میبینی خونه مامانم اینها مونده. این وسط دلتنگیش برای ماست چون به شایان که خوش میگذره....بابا اده (با فتحه روی ا و د) یعنی بابا حسن.... حسابی در اختیارشه باهاش باجی میکنه ...میبرتش دد ...مامان اده (با فتحه روی ا و د) یعنی مامان مهوش و دایی هم که در خدمت..  

این دفعه جعبه ابزارش رو هم با خودش برده تا فن کویل های خونه بابا اده رو تعمیر کنه....