وجووجی (یک کلمه ی منحصر بفرد شایانی) = لوبیا
پرتالا poortala = پرتقال
پایی paee = پنیر
آبیه abayah = آب میوه
چاچا cha cha = چایی
جی دوو = گردو
ایجوری = اینجوری
اوجا = اونجا
جوولا = کلاه
اتاق atagh = اتاق
جیب = سیب
دمنی damanee = سیب زمینی
سوبا = سفره
جمنونی jamanooni= فعل جمع کردن
ویلو ، ویلونی viloo ، viloonee = ولو کردن
بلی = بله
اجل ajal = عسل
سی = سه 3
کیتاب = کتاب
اوه اوه oowah oowah = خیلی زیاد
آبوو Aboo = آبی
لا لا = خواب
حولا = حوله
جی می = کشمش ، زرشک
یب yob = رب
دد = بیرون
بی یون = بیرون
دیت = کیک
امیدوارم از داستانک زیر لذت ببرید من که وقتی خوندم کلی حال کردم ...
.
.
.
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
"ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ ۸۷o و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ ۳۷o هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا میخواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.