تهران در روزی که گذشت؛
سه شنبه 25/1/88
همان روز، دو ساعت بعد؛
یادتونه درپست ...گاو نر نتواند...آورده بودم که امسال اتفاقهای عجیب و غریبی میوفته..ظاهرا در مورد آب و هوا اینجوریه که جای اسفند و فروردین عوض شده. در یک روز هم برف داریم هم بارون هم آفتاب هم باد
بله انگار این ننه سرما حسابی عاشق عمو نوروز ما شده و خودشو یه جورایی بهش چسبونده و ول بکن نیست .ما و درختهای بیچاره را هم بی خیال، چشم باز نکرده باید برن توی کما .از میوه های وطنی خبری نخواهد بود و بازار خارجیهاش داغ میشه ...شلیل کیلویی 8 هزار تومانی... همینجوریش گرونی بیداد میکنه چه برسه به وقتی که درختهای میوه هم سرما زده بشن.
به باغدارها گفته شده تا نگذارن برف روی درختها بمونه و با روشهای مخصوصی برف ها رو آب بکنند ( حدس میزنم با دستگاه هایی که مثل سشوار میمونه)...بیچاره باغدارهایی که محصولشونو پیش فروش کردن.
تبلیغ گرما در سرما، سرما در گرما که یادتونه (فکر کنم تبلیغ سپهر الکتریک بود)حکایت سال 87 و 88 شده، من که دوباره لباس های پشمی و پالتو و شال بافتنی هامو از گنجه دراوردم، همه شوفاژها هم روشنه خدا کنه شایان مریض نشه
سلام
اگه دما یه طور باشه نه گرم باشه نه سرد خیلی خوبه مثل الان.
البته فکر کنم برای تو همچین دمایی وجود نداره. همیشه هوا سرده.
کلا اهل تغییرات شدید و غیر منتظره نیستم .
احساس امنیت در گرم (نه داغ) بودنه
عجب برفییییییییییییییییییییییییییی! ...........
مواظب خودتون باشین تازه /اب و هوا داره می شه مثل استرالیا غیرقابل پیش بینی!
آره میبینی چه وضعی شده
وای تو رو خدا نه من اهل تحمل کردن آب و هوایی مثل استرالیا نیستم
(اونجور که تو توی وبت تعریف کردی) برای من عذابه