آخرین روز فروردین امسال دوستی گفت خب امسال هم تموم شد...الان که فکرش رو میکنم میبینم واقعا چقدر سریع ماه ها از پس هم اومدن و رفتن تا دی از راه رسید و این دو ماه و اندی باقی مونده از سال هم تموم میشه و ... خدا کنه به خیر و خوشی تموم بشه
توی سه فصل گذشته حتما اتفاق های تلخ و شیرینی برامون افتاده، حتما تصمیم هایی گرفتیم که یا انجامشون دادیم یا در حال انجام شدن هستن و یا منتظر یه وقت مناسب میگردیم تا عملیشون کنیم و یا اصلا شک داریم که به صلاحمون هست یا نه و در وضعیت استخاره به سر مییبریم
خیلی دوست دارم که با خصوصیات خوب تقویت شده و بد ترک شده وارد سال جدید بشم .
بعضی شبها وقتی وجدانم منو محاکمه میکنه شرمده میشم از خودم بدم میاد و قول میدم که مثلا مامان خوبی بشم یا اینجوری نباشم و اونجوری رفتار کنم، ولی بازم بعضی وقتا از دستم درمیره و قول و قراری که با خودم گذاشتم فراموشم میشه.
انسان، فراموش کاره و بعضی وقتها فقط فراموشیه که میتونه درمون دردی باشه مثلا فراموش کنیم که فلانی فلان حرف رو به من زد یا اصلا خود طرف رو از یاد ببریم .
بعضی وقتها هم ما کاری میکنیم که فقط باید از خدا بخواهیم که از یاد طرف بره تا دوباره راهی برای برگشت باشه....
لحظه ها سریع میگذرن خیلی سریع و بی رحمانه .
چقدر خوبه که فرصتی برای جبران داشته باشیم.
چقدر خوبه که فرصتی برای جبران ایجاد کنیم.
چقدر خوبه که بخشیده بشیم.
چقدر خوبه که ببخشیم.